یک عدد مامان



دیگه سعی می کنم کمتر اخبار اقتصادی رو پیگیری کنم .کاری که از دستم برنمیاد فقط بیشتر نگران میشم و استرس بهم وارد میشه .سعی می کنم منابع مالی مون رو مدیریت کنم فرشته ی نازنینی که برای کمک پیشم میومد روزهاش رو در ماه کمتر کردم البته که اول یک جایگزین پیدا کردم که خدایی نکرده اون روزها بیکار نشه خریدهای روزانه ام رو با دقت بیشتری انجام میدم و واقعا اون چیزی که نیاز هست رو از جایی که بتونم ارزونتر بگیرم تهیه می کنم .مسافرت ها رو مدیریت می کنم که با قیمت مناسب تری انجام بشه 

امسال برادر جان بهم پیشنهاد داد بریم پیشش مخصوصا که با تولد برادرزاده ی جدید امکان این که امسال بتونه بیاد ایران وجود نداره.ولی خب برای منم امکان همچین سفر پرخرجی وجود نداشت و بهش گفتم واقعا نمی تونم ( البته که امکان ریجکت شدن مثل پارسال همچنان به قوت خودش باقی هست) 

دلم براش تنگ شده حالا امیدوارم چندماه بعد از بدنیا اومدن نی نی جون بتونن خودشون بیان ایران

کاش می تونستم یک کار کوچیک خونگی برای خودم دست و پا کنم .باید بهش فکر کنم


پ.ن: ستی داره بزرگ میشه و کل کل های خواهر برادر جنس شون عوض میشه با بدجنسی تمام با اینکه می دونه برادرش خوشش نمیاد قربون صدقه اش برن .میره پشت در اتاقش و با یک صدای ریز میگه جیگر دوست داشتنی وقتی جوابی نمی شنوه دوباره و سه باره و ده باره انجامش میده تا سپهر از کوره در بره و بیاد دنبالش تا بزنتش بعدم فرار می کنه و در حین فرار هم میگه من که چیزی نگفتم فقط قربونت رفتم 

اخرس شب هم به باباش گلایه کنه که من با داداش مهربون حرف میزنم ولی اون منو دعوا می کنه 

به همسرجان میگم این فسقلی رو دست کم نگیر اب زیرکاهی هست واسه خودش

عاشق دوتاشونم .احتمالا چندسال دیگه دلم برای این کل کل ها تنگ بشه



آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

به دنبال حرف دلم 99 داستان عاشقانه سیمز47 دانش ریاضی علی یوسفی taravattan درس کنترل اتوماتیک (م) 97-2-روزبه مرادی راهبر آموزشی هر نوع اطلاعاتی «تریبون آزاد فرهیخت» زیرنظر «اندیشکده بین المللی فرهیخت» جدید ترین مد روز